سراغی از من نگیر
نپرس چه حالی دارم
رفتم که شاید رفتنم
فکرتو کمتر بکنه
نبودنم کنارتو حالتو بهتر بکنه
لج کردم باخودم آخه حست به من عالی نبود
احساس من فرق داشت باتودوست داشتن خالی نبود
بازم دلم گرفته از این نم نم بارون
چشمام خیره به نوره چراغه توی این خیابون
خاطرات گذشته منو عذاب میدن چه حالی دارم امشب به یاد تو زیر بارون
باختن توی این بازی برام از قبل مسلم شده بود
اگه یادت باشه گفته بودم اون پیرمرد فاله منو سرگردانی دیده بود
سخت شده بود, تحمل عشقت به من کم شده بود
رفتم ولی قلبم هنوز هواتو داره شب و روز
من هنوزم عاشق توام به دل میگم بساز وبسوز
ده تا بهتر از اون بیاد سراغت... اما تَهِ دلت بگی......اون..اون..اون...
رفاقت یعنی اینکه یک عمر برای کسی چتر باشی و او هیچوقت نفهمد که چرا خیس نشد!
این که میشنوی صدای قلبم نیست که داره میشکنه
صدای کمرمه....
.
.
.قلبمو همون روز اول انداختم زیر پات
چرا وقتی عاشقیم دنیا میفهمه و رسوا میشیم ولی وقتی تنهایی هیچکس متوجه نمیشه؟؟؟؟؟؟
وقتی معلم پرسید عشق چند بخشه ؟
زود دستمو بالا بردم گفتم یک بخش !
اما از وقتی تورو شناختم فهمیدم عشق 3 بخشه:
عطش دیدنت.... شوق بودنت....و اندوه بی توموندنت ...
گه روزی از رفتنت پشیمون شدی هرگز برنگرد مرد اونه که هیچوقت حرفش دو تا نشه
به سلامتی اونی که آرزو بود
...ولـــــــــــــــی خاطره شد!
وقتی دل ، تنها کالایست که خدا شکسته ی آن را میخرد ؛
پس چرا من به دست کسی که دلم را شکسته بوسه نزنم . . . . . !؟
چه چیزی توی چشماته که تو رو اینقدر عزیز میکنه
این فاصله داره منو بدون تو مریض میکنه
اینکه نگاهت نمیکنم یعنی گرفتاره توهستم
همه رفتن ولی نترس من که طرفداره تو هستم
هرچی سرم شلوغ شد روی قلبم اثر نذاشت
بدون تودنیای من انگارتماشگر نداشت
منو نمیشه حدس زد بااین غرور لعنتی
هیچ وقت نخواستم منو ببینی توی لحظه ناراحتی
میخواستم نبخشمت یکی ازت تعریف کرد
دیدنه تنهایی تومنوبلاتکلیف کرد
بیا ومعذرت بخواه تا ببخشمت ولی نمیتونم باشم با تو
چه روزگار عجیبیه آخه عشق پاک من شد بازیچه تو
تنهایی مثل یه درد که انداخته از پا
منو رو دوش میبره تا همونجایی که حرفات بوی خیانت میداد
اینو حسش کردم
حواست نبود از دهنت اسمش در رفت
همه عکسامو بسوزون تا نمونه یادگاری
بذار عوض شه هوات همه درارو وا بذار
حواست نبود وقتی پیشت آروم میشدم
حواست نبود با نبودت داغون میشدم
همین دوست داشتن واسه تو هضمش سخت بود
گفتم همه جوره پاتم ریحان حرفش حرف بود
برو زندگیتو با خیال راحت سر کن
بیدار نشو با صدای من این عادتو ترک کن
پیش غریبه ها نمیکنم طرفداریتو
هرکی پرسید میگم فقط طرفداری تو
حواست نبود از این به بعد حواستو جمع کن
همه چی بین ما شکست تو هم این شرایطو درک کن
گفتی از تموم دنیا رد شدم به تو رسیدم
قول میدم به روت نیارم هرچی پشت سرت شنیدم
دیگه حرفای قشنگت تو دلم جایی نداره
دیگه این دستای سردم به تو احساسی نداره ......
لیاقت می خواهد واژه ی "ما" شدن!
لیاقت می خواهد "شریک" شدن!
تو خوش باش به همین با هم بودن های امروزت...
من خوشم به خلوت تنهایی ام...
تو بخند به امروزم...
من میخندم به فرداهایت...
دوست داشتن یعنی ماه هاست که می بینیش ولی زبونت به حرف نمی چرخه !!
دوست داشتن یعنی کنارش وایسی ولی اون تورو نبینه !!
دوست داشتن یعنی صدات در نیاد وقتی دو هفته ست که ندیدیش !!
دوست داشتن یعنی جلوی دستاتو بگیری تا نلرزن که مبادا بفهمه تو دوسش داری !!
دوست داشتن یعنی هر روز تو رو ببینه و دوباره روز بعد یادش و نیاد و بپرسه ببخشید من شما رو جایی ندیدم ؟؟؟
دوست داشتن یعنی هر روز ترست بیشتر بشه از روزی که اون بدونه برات یه دنیاست و بخواد با حسی که ماهاست پنهانش کردی یه کم تفریح کنه !! و اینجاست که دیگه تو نمی دونی اون چقدر می خواد ناز کنه و تو هر روز داغون تر از دیروز !!!
دوست داشتن یعنی اشک تو چشات حلقه می زنه وقتی می بینی سرشو به پنجره تکیه داده و نمی خواد غصه هاش رو یاداوری کنه واسه همین چشماشو می بنده !! بعد با خودت می گی : اون چقدر راحت می تونه چشماشو ببنده !! اما تو کم کم احساس می کنی پاهات دارن سست می شن !!
دوست داشتن یعنی وقتی می فهمه واسه تو مهمه و تو هر شب با آرزوش می خوابی بخواد جلوی بقیه غروری که با چنگ و دندون حفظش کردی رو بشکه و خورد کنه !! اون تورو تحقیر می کنه اما صدات در نمیاد ... سرت گیج می ره و فقط سعی می کنی بغضی که تو گلوت گیر کرده رو بگیری !!
دوست داشتن یعنی
دوست داشتن یعنی
دوست داشتن یعنی
دوست داشتن یعنی
تقصیر تو نیست ... تقصیر اونم نیست !!! این رسم سرنوشته ... عادت داره قلبای خسته مارو هی از ضربان بندازه و بعد با یه شوک دوباره به تپش در بیاره
خسته می شه از دستت وقتی بار ها بهت گفته برو ، و تو فقط بهش نگاش می کنی و لبخند می زنی !! اما یه روز می بینی گذاشته رفته و تو دیگه حتی نمی تونی بفهمی حالش خوبه یا نه ؟؟؟ وجودت تیکه تیکه می شه وقتی می بینی دنبال کسی میدو اما بهش نمی رسه . تو عاشقشی و اونم اینو خوب می نه اما خب دوست نداره دیگه !! بااین وجود بازم دلت نمیاد اشکاشو ببینی حتی اگه واس رقیبت باشه تو بهش اعتراض می کنی که خسته شدی !! ازش می خوای آروم تز دنبال کسی بدو که اون خودش کس دیگه ای رو می خواد. اما اون با بی رحمی بهت می گه ازت متنفره ! می گه دست از سرش برداری !!!دوست داشتن یعنی روزا و شبا واسش بنویسی و بنویسی و بعد اون خیلی راحت واسه کس دیگه ای کپی می گیره و می فرسته !! اما تو حتی با این کارش احساس رضایت می کنی و خوشحالی هر روز حرفایی که پشت سرش می زنن و بشنوی ولی بازم با اطمینان بگی : تا خودم نبینم باور نمی کنم .... و وقتی هم که می بینی یه آوار رو سرت خراب می شه ! بعد سریع چشماتو می بندی چون نمی خوای باور کنی .... چون می دونی فراموش کردنش عذابه
احساس بزرگی نکن کوچولوی ناز!!!
ما که بزرگیم،
د لمون احساسات بچگی مون رو میخواد....
ای کاش می توانستم باران باشم تا تمام غمهای دلت را بشویم
ای کاش می توانستم ابر باشم تا سایه بانی از محبت را برویت می گسترانیدم
ای کاش می توانستم اشک باشم تا هر گاه که آسمان چشمت ابری می شد باریدن می گرفت
ای کاش می توانستم خنده باشم تا روی لبانت بنشینم و غنچه بسته لبانت را بگشایم
ای کاش می توانستم یک پرنده باشم و پر می گشودم و تا دور دستها در کنار تو پرواز می کردم
و ای کاش سایه بودم تا نزدیکترین کس به تو باشم
آری ای کاش سایه بودم تا همیشه و همه جا همراه و همقدم با تو بودم
مشخصات فني اجزاي اصلي دكلهاي حفاري 2000 hp به شرح ذيل مي باشد:
- دكل (mast) از نوع cantilever بر اساس استاندارد API 4F
- substructure از نوع swing up بر اساس استاندارد API 4F
- draw works با قدرت 2000 اسب بخار
- عمق حفاري: حداكثر 20000 فوت
- ارتفاع دكل (mast) از سطح substructure حدود 150 فوت
- ساختار هر استند لوله حفاري به صورت 3 مفصله
- ارتفاع substructure از سطح زمين 29.5 فوت
- حداكثر بار استاتيكي قابل تحمل توسط دكل: 1000000 پوند
- مجهز به تاپ درايو به قدرت 500 تن
- مجهز به ميز دوار با سايز 37.5 اينچ
- مجهز به سه دستگاه پمپ گل از نوع رفت و برگشتي هريك به قدرت 1600 اسب بخار كه توسط دو موتور DC هريك به قدرت 1100 اسب بخار راه اندازي مي شود
دکل دارای اجزاء مختلفی می باشد. اجزاء سازه ای دکل ، Mast و زیرسازه می باشند. آنها سازه هایی با قاب فولادی هستند. Mast یک برج قابل جابجایی می باشد که قابلیت مونتاژ به عنوان یک مجموعه را داراست. آن باید بتواند در برابر بارهای اعمالی همچون بار ناشی از Dead line ، fast line ، وزن لوله ها ، باد ، زلزله و ... مقاومت نماید. Mast ها برپایه روش بلند شدن، به سه دسته روبرو تقسیم می شود: Slingshot ، Swing up و One step . زیرسازه یک سازه فلزی می باشد که معمولا Mast روی آن قرار می گیرد. یک سقف در بالای آن واقع است که برخی تجهیزات دکل و اتاق کنترل روی آن واقع هستند. Mast و زیرسازه بارهای مختلفی تحمل می کنند. برای کنترل تنش در اجزای Mast و زیر سازه باید معیاری وجود داشته باشد. از فعالیتهای بخش سازه جمع آوری و مطالعه در مورد معیارهای مربوطه می باشد. هدف این مطالعات تهیه و تدوین ضوابط طراحی Mast و زیرسازه می باشد. بنابراین بخش سازه بر روی هندسه Mast و زیرسازه مطالعه می کند تا آنرا تغییر داده و بهینه نماید. هرقدر هندسه آنها ساده و کم المان گردد، بهتر می باشد. گام بعدی ، مدلسازی Mast و زیرسازه در نرم افزار SAP2000 ، اعمال بارها بر آنها ، تحلیل مدل و کنترل نسبت تنش می باشد. این گام برای شرایط مختلف انجام می شود. آنالیز و طراحی باید ضوابط AISC و API را برآورده نموده و تنش های موجود از تنش مجاز در آئین نامه های مذکور کمتر باشد. جهاد دانشگاهی دانشگاه علم و صنعت توانایی مدلسازی، تحلیل ، طراحی و ساخت دکلهای حفاری خشکی را در ابعاد و ظرفیتهای مختلف دارا می باشد. ازجمله فعالیتهای دیگر در جهاد دانشگاهی علم وصنعت ، مطالعه و بررسی ضوابط بارگذاری و طراحی انواع دیگر دکل است. اگر وزن المانهای دکل زیاد باشد ، قیمت ساخت ، مونتاژ و حمل زیاد خواهد شد. بنابراین بهینه سازی مقطع المانها و وزن دکل لازم است. بر اساس عبارت قبل ، بعد از طراحی اولیه ، مقاطع المانها بهینه خواهد شد. این فعالیت می تواند با هدف بهینه سازی هندسه و وزن Mast و زیرسازه های قبلا طراحی شده، انجام شود. |
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اونی که زود میرنجه
زود میره، زود هم برمیگرده.
اما اونی که دیر میرنجه
دیر میره اما دیگه بر نمیگرده
زندگی کوتاه تر از آن است که به خصومت بگذرد..
قلبها گرامی تر از آنند که بشکنند..
آنچه از روزگار بدست می آید با خنده نمیماند و آنچه از دست برود با گریه جبران نمیشود..
فراموش کردن بهترازهرچیزه دیگر است
خدا چیزی زیباتر از غم نیافریده ...
کبوتره قشنگ ومهربونم وقتی میری تواسمون نقطه میشی توی اسمون نگات به دستامه .دلت کجا تنت کجا.
کبوتر ه مهربونم معلمون گفته انشایی بنوسید ازگله روی زمین تا ابرهای دله اسمون. چی بنویسم درده دل
حرفهای ساده مشکله.به نام خدایی که واسه دنیا نفسه .
وقتی توی خیابون راه میری میبینی یه زن جوون با یه بچه کوچیک زیر گرمای داغ آفتاب نشسته و غیرت و نجابتش
بهش اجازه نمیده گدایی کنه بعد دعاهایی پرس شده میفروشه و قیمت نمیزاره رو چیزی که قیمت نداره و میگه هرچقدر میخایی بده...
وقتی نشستی پشت میزت زیر کولرگازی و یک پیر مرد مسن که میتونه پدربزرگ من و تو باشه میاد و میگه جوون یه کمکی به من بکن...
وقتی میشنوی که یه دختر و پسر که به خاطر نجابتشون با هم ازدواج کردن ولی پسره پول نداره که عروسی بگیره و دختره هم پول نداره که جهیزیه بخره...
وقتی توی خیابون با صدتا سرعت پشت چراغ قرمز می زنی روی ترمز و دوست داری ثانیه ها زود بگذرند و چراغ سبز
شه تا دوباره گاز بدی و بری و یه بچه ی ۸ ساله که آرزو می کنه همه ی عمرش چراغ قرمز بود تا بتونه شیشه ی ماشینتو دستمال بکشه یا بهت آدامس بفروشه...
وقتی میری بیمارستان برای مریضت کمپوت آناناس میخری و میبینی یه کسی داره بال بال میزنه برای هزار تومن هزار تومن جمع کردن پول جراحی قلب دختر کوچیکش...
... تازه میفهمی که پول بلیطهای کنسرتتو نمیتونی بدی و ماشین گرون قیمت بخری و توی خیابون به مردم فخر بفروشی ...
معلم درحالی که به کاشی های کف کلاس ونگاه میکردو گلوش بغض سردی گرفته بود روبه من کردوگفت بچه جون
بروسرجات بشین بیست ارزونیت فقط فقط دیگه انشاتو نخون.
اینو نوشتم برای دوستانه گلم چند روزه دیگه میرم به یه جای دوره دور...تاچند ماه نیستم واستون بنویسم
دلی پر ز عشق...
میان سینه خود،دلــــــــی پر ز عشــــــــق دارم برای عاشـــــقی از خود،ردایـــــی پر ز مهـــــر دارم
نفس هایم را با تمام شور و عشقم جمع کردم که با انها همــــــه یکبــــار بگویـــم دوستــــت دارم
اگر خواهی بیا ای جان من از حـــــال قلبم پرس که من در قلـب خـود برای تو همــــیشه حرف دارم
سرت را بر سیـــــنه من بگــــذار ای دوســــــــت که من بر ســـــــــینه خــود جایگاهش را به هر دارم
به من گویند که چشمانت چو مروارید دریـاست بگویــــــــم آری و من با چشم توچه صحبت ها دارم
آسمان چشم تو سنگین تر از سقف خداســت من ز این سنگینی اش،فخری به کل عاشقان دارم
دلی را پر ز مهر و عشق فرستادم سراغــــــــت بگـــــیرش،چونکه من کی عشقی دگر بر جای دارم
های های قلب من با تو فقط صحــــــــــــبت کند چونـکه آرامش کند،پس من دگر معشـــــــــوق دارم
به گیسوی تو سوگند،در عاشقی رسوای اهلم بیا در کنج قلبم،که من با تو به عالم ســروری دارم
من شهره شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالودم به بددیدن
همیشه از تو نوشتن برای من سخت است
که حس و حال صمیمانه داشتن سخت است
چگونه از تو بگویم برای این همه کور!؟
چقدر این همه دیدن برای من سخت است
خرابه ی دل من را کسی نخواهد ساخت
که بر خرابه ی دل خانه ساختن سخت است
به هیچ قانعم از مهر دوستان هرچند
به هیچ این همه سرمایه باختن سخت است
نقابدار خودی را چگونه بشناسم
در این زمانه که خود را شناختن سخت است
قبول کن دل بیچاره ام ، که می گوید
که پشت پا به زمین و زمان زدن سخت است
برای پیچک احساس بی خزان سهیل
همیشه گشتن و هرگز نیافتن سخت است
عزیز من همه جا آسمان همین رنگ است
بیا اگر چه برای تو آمدن سخت است
تقدیم به کسی که دوستش دارم